کاوه ای که نمیرد در دل ماست
دوشنبه, ۲۸ام اسفند, ۱۳۹۶
نویسنده : دكتر رضا هازلي
پس از نزدیک به شصت روز جنگ خونین و کشتار و بمباران و نسل کشی زنان و کودکان مردم إیرانی کرد و کشتار حتا بیماران بیمارستانهای عفرین و بریدن پستانها و آلت تناسلی زنان مبارز کرد، ارتش ترکیه و متحدین داعشی اش که نمادی از اتحاد چنگیز و ضحاک و ترکتازی ترک و تازی هستند، وارد عفرین شدند و برای انکه شکی باقی نگذارند که نکند تشبیهات ما نادرست باشد، مجسمه کاوه آهنگر را در میدان اصلی شهر عفرین به پایین کشیدند تا مهر تأییدی زنند بر ضحاک خون اشام بودن خود، غافل از انکه کاوه أی که نمیرد در دل ماست!
اما این تنها رویه ماجراست و در پس این جنایات بازیهای بسیارپیچیده سیاسی و تاریخی وجود دارد که از اسرار مگو هستند و کمتر رسانه و مفسری انها را می داند و می فهمد و اگر هم بداند و بفهمد جرات گفتن ان را به ندرت پیدا می کند. تنها یک سیمرغ پیشمرگ تمدن ایران می تواند به احترام مادران داغدار عفرین که در شب نوروز کودکان خود را از دست دادند و به احترام پستانهای بریده شده زنان مبارز کرد برخی از این اسرار را برملا کند!
پیش از آغاز به تفسیر حوادث عفرین باید ذکر کنم من و مکتب فکری که انرا بنیان گذاشته ام، یعنی مکتب ایرانزمین یا ناسیونالیسم مدرن إیرانی از دیدگاه تمدنی به هیچ عنوان غرب ستیز نیستیم . من بر این باورم که جنگهایی که در دوران باستان میان ایران و یونان و ایران و روم رخ داده جنگهای درون تمدنی بوده و ما همگی میراث مشترک هند و اروپایی داریم. من بر این باورم که غرب و در راس ان کلیسای واتیکان همانگونه که حمله گت ها را به روم و جنگهای ملت ها ی گوناگون اروپایی با یکدیگر را تقریبا فراموش کرده است و انها را در سیاست دخالت نمی دهد، همانگونه نیز باید در مورد تمدن إیرانی و مردمان إیرانی درون و برون ایران رفتار کند و از یا د نبرد که بخش بزرگی از فلسفه و علوم یونانی و رومی ریشه در آموزه های زرتشت و مغان دارد! سفارش مکتب ایرانزمین به هم تباران غربی انست که بیایید روی میراث مشترک هند و اروپایی تمرکز کنیم . این سفارش آرزوی ماست اما در جهان واقعیات أمور به گونه أی دیگرند.
انچه که در عفرین روی داد تنها هجوم دومین ارتش قدرتمند ناتو و متحدین وحشی داعشی اش نبود، بلکه همه رویداد ها ناشی از معامله کثیفی بود که میان ترکیه و آلمان و روسیه اتفاق افتاد. روسیه که آسمان سوریه را با سیستم پدافند هوایی ” اس ۴٠٠” خود بسته بود، در نهایت تعجب چند روز قبل از حمله ارتش ترکیه، اسمان عفرین را بر روی هواپیماهای جنگی ترکیه باز کرد! این نخستین سیگنالی بود که نشان داد معامله أی در پشت پرده در جریان است تا مردمان إیرانی کرد را از کناره های دریای مدیترانه ، دریایی که نام نیاکان مادی کردان را بر خود دارد، برانند! طبیعتا قطع ارتباط و دور کردن کردان از آبهای ازاد هدف استراتژیکی است که نه تنها ترکیه که کشورهای غربی و روسیه نیز انرا دنبال می کنند.
اما معامله دیگری نیز در پس پرده میان ترکیه و آلمان همزمان در جریان بود. در این معامله آلمان و اتحادیه اروپا و رسانه های تحت نفوذ انها باید هیچ گونه واکنش مهمی به حوادث و جنایات ارتش ترکیه در عفرین نشان نمی دادند و تمرکز اخبار جنگ در سوریه را روی مناطق عرب نشین غوطه شرقی می گذاشتند ! کاری که انجام شد و همچنین آلمان نباید اعتراض جدی به بکارگیری تانکهای پیشرفته و استراتژیک آلمانی که توانایی های چشمگیری در مناطق کوهستانی کردستان دارند، نشان می داد!
همچنین کشورهای اتحادیه اروپا در یک اقدام هماهنگ تظاهرات و اعتراضات کردان مقیم کشورهایشان را بویژه در آلمان و فرانسه با بی رحمی تمام و حتا با مضروب و معلول ساختن معترضان سرکوب کردند.
اما این معامله های سیاسی نیز تنها یک متر پس پرده است، در ورای این معاملات و در عمق پشت پرده های سیاسی، حقایق تاریخی نیز نهفته اند. غرب همیشه به مسائل جهانی دیدی تمدنی داشته است و نه کشوری. چنین دید ژرف و عمیقی حتا پیش از ساموئل هانتینگتون و کتاب برخورد تمدنهایش نیز همواره وجود داشته است. دید تمدنی غرب نه تنها در سیاست که در هنر و فرهنگ و اندیشه نیز همواره اولویت نخست را داشته است تا انجایی که منجر به پدید امدن فیلمهایی مانند “سیصد” شده است. در راس دیدگاه تمدنی غربی کلیسای رم ایستاده است. کلیسای واتیکان واقع در رم تنها مرکز اصلی کاتولیک های جهان نیست، بلکه این کلیسا ی راز امیز تا کنون تمدن غربی و امپراطوری روم را نمایندگی می کند. در چنین ساختاری پاپ مهمترین شخص این تمدن است که از طریق شبکه های پیچیده موسوم به اوردر های کلیسای واتیکان نمایندگان خود را در ساختار های قدرت جهانی دارد. از جمله این سازمانها و کانونهای قدرت که رهبری عالی ان با شخص پاپ است می توان به اوردر شوالیه های مالتا، سازمان جزوئیت ها و لژهای جهانی فراماسونری اشاره کرد، که تنها اعضای رده بالای انها و یا پژوهشگرانی که تاریخ را عمیقا مطالعه می کنند از چنین ساختار هرمی اگاهند. نا گفته نماند که کلاب رم و گروه بیلدربرگ و برخی از سازمانهای دیگر مستقیم یا غیر مستقیم با نهاد کلیسای رم در ارتباطند. در این ساختار پاپ درواقع نقش امپراطوران رم قدیم را بازی میکند نه تنها یک روحانی کاتولیک بلندپایه. برای همین هم هست که همه مقامهای سیاسی جهان از کاتولیک و غیرکاتولیک و حتا مسلمان و یهودی و بودایی و بی دین از سویی، و از سوی دیگر همه گرایشهای سیاسی از فیدل کاسترو چپ گرا گرفته تا دونالد ترامپ راست گرا ، همه و همه به دیدار پاپ می روند یا با او درارتباطند. در این جایگاه شخص پاپ مذهب کاتولیکش را در سیاست دست کم اشکارا دخالت نمی دهد و سعی بر ایفای نقش امپراطور جهان را دارد.
با ذکر این پیش زمینه ی کوتاه اکنون به حوادث عفرین بر می گردیم تا بدانیم که چرا روسیه و آلمان ناگهان متحد ترکیه شدند و این کشورهای به ظاهر با منافع ملی متضاد چگونه چون یک تیم هماهنگ در تصرف عفرین عمل کردند.
پیش از انکه به دلایل تاریخی دشمنی کشورهای غربی با مردم إیرانی کرد بپردازم، لازم است که به ارتباطات ارگانیک مقامهای سیاسی و أحزاب مهم سیاسی دخیل در وقایع خاورمیانه با کلیسای واتیکان اشاره کنم .
شخص شماره یک در جنگ سوریه و قدرتمند ترین فرد این جنگ که رسانه ها انرا همیشه پنهان می کنند، سرگئی شایگو وزیر دفاع روسیه است. سرگئی شایگو که فرمان باز کردن آسمان عفرین روی جنگنده های ترکیه را داد رسما یک شوالیه مالتا ست که مستقیما تحت رهبری پاپ قرار دارد.
همچنین حزب حاکم دموکرات-مسیحی المان همانگونه که از نامش بر می اید حزبی دارای وابستگی سازمانی و ایدئولوژیک به کلیسای واتیکان است. این حزب با تفکرات مسیحی که دارد اروپا را به قرون وسطی میبرد ، متاسفانه قدرتمند ترین حزب قدرتمند ترین کشور اروپایی است و سیاست های کلان اتحادیه اروپا را نیز تعیین می کند.
همچنین شخص اردوغان یک فراماسون لژ استانبول است که به طور عمد نشانه ها و علامات فراماسونی را در بیشتر کارهایش به کار می برد. اردوغان که جلاد ده ها هزار تن از مردم کرد کشور خودش و همچنین عامل قتل و شکنجه هزاران تن از ترکهای غیر مذهبی در ترکیه است، کسی است که پیش از حمله عفرین در واتیکان، پاپ فرانسیس به او جایزه صلح اهدا کرد! و بدینگونه و با این سیگنال پاپ به او و افراد تحت فرمانش در روسیه و آلمان جواز حمله به عفرین و فرمان خاموش شدن رسانه های غربی صادر شد. اردوغان نیز به پاس رم عملیاتش را ” شاخه زیتون” نام نهاد! همچنین این نیز تصادفی نیست که اشغال عفرین شب نوروز إیرانیان کرد انجام شد و پس از اشغال عفرین مجسمه کاوه آهنگر در میدان اصلی شهر بلافاصله پایین کشیده شد!
اما ریشه این دشمنی غرب با مردمان إیرانی کرد در کجا بوده که فریاد کسانی مانند مسعود بارزانی را هم در أورده که می گوید: ” کردان جز کوهستان دوست دیگری ندارند! ” .
داستان از این قرار است که در سده ششم هجری معادل با سده دوازدهم میلادی ، صلاح الدین ایوبی پادشاه کرد و بنیانگذار سلسله ایوبیان در جنگ حطین بر سپاه کلیسای واتیکان پیروز شد و سرزمین مقدس مسیحیان و أورشلیم را تصرف کرد. شاید صلاح الدین جهانگشا که مسلمانان سعی بر ساختن یک قهرمان مسلمان از او را دارند به اخرین چیزی که فکر می کرد این بود که پس از نهصد
سال مردم کرد باید به خاطر پیروزیهای او تنبیه شوند! انهم درست نزدیک همان محلی که او صلیبیون را شکست داده بود. صلاح الدین و پادشاهی کردی ایوبیان بر شام و مصر و حجاز و یمن حکومت می کرد اما مشکل ساز ترین بخش جهانگشایی های او بر خورد و جنگ با سپاه کلیسای رم بود که بخشی شد از جنگهای صلیبی.
صلاح الدین نه تنها در جنگ حطین نیروهای صلیبی به رهبری گی لوزینیان و رینالد شاتیون را شکست داد و انها را أسیر کرد که أورشلیم را نیز که در جنگ صلیبی اول به دست مسیحیان افتاده بود دوباره تصرف کرد. صلاح الدین همچنین ریچاردشیردل پادشاه انگلستان و از فرماندهان سپاه کلیسای روم را وادار به صلح کرد.
همچنین نباید از یادبرد که بخش اعظم سپاه ساسانی در جنگهای ایران باستان و روم را نیز کردان تشکیل می دادند . ساسانیان بیشترین شکستها را بر امپراطوری روم وارد کردند تا جایی که عکس امپراطوران به خاک افتاده انها مانند والریانوس در برابر پادشاهان ساسانی در کتیبه های آنان اشکارا حک شده است. ارتباط ساسانیان با کردها تا اندازه أی است که در کتاب باستانی اردشیر بابکان ، اردشیر را ساکن و بزرگ شده کردستان می نامند و همچنین تا کنون طایفه اردلان در کردستان با ارائه طولانی ترین شجره نامه جهان که در کتاب های کردی مانند شرفنامه بتلیسی امده است خود را از بازماندگان ساسانیان می دانند.
حال که تاریخ را بصورت عمیق بررسی کردیم می فهمیم که چرا پس از فروپاشی حکومت عثمانی که مطابق معاهده سور در بیش از صد سال پیش باید کشور إیرانی دیگری مانند تاجیکستان و أفغانستان اما اینبار در غرب اسیا با نام کردستان به جای عراق و سوریه و بخشهایی از ترکیه امروزی تشکیل می شد، تشکیل نشد!
اینک که تاریخ را به ژرفا بررسی کردیم می فهمیم که چرا دولتها و رسانه های غربی چشم بر روی حمله شیمیایی صدام علیه کردان بستند و حتا کشورهایی مانند آلمان با فرستادن این سلاح های شیمیایی در قتل عام حلبچه و هولوکاست دوم نقش داشتند چنانکه امروز در عفرین نیز !
حال که ژرفای تاریخ را دانستیم می فهمیم که چرا دولتها و رسانه های غربی دست حشد شعبی و سپاه پاسداران را در تصرف کرکوک و کشتار و تجاوز در کرکوک و خرماتو باز گذاشتند!
حال در میابیم که چرا جنایتهای ترکیه از صد سال پیش تا کنون علیه کردان نادیده گرفته می شود!
اکنون در میابیم که چرا کشور کردستان در کردستان های اشغالی در ترکیه، عراق و سوریه هیچگاه به میل غرب شکل نخواهد گرفت و در می یابیم که چرا انها رفراندوم استقلال إقلیم کردستان را به رسمیت نشناختند در حالی که برای چند هزار نفر از مردم کوزوو کشور تشکیل دادند، اما چهل میلیون إیرانی کرد باید زیر ستم ترکیه و عراق و سوریه باقی بمانند!
اکنون می توانیم مقایسه أی تاریخی میان شخصیت های درگیر روزگار صلاح الدین إیرانی و عفرین امروزی داشته باشیم . اکنون نیک می دانیم که گی لوزینیان ان عصر در واقع سرگئی شایگو امروزی است چرا که شوالیه های هوسپیتالس امروزه نامشان شوالیه های مالتاست و اینبار بر خلاف گذشته قصد شکست ندارند. اکنون در می یابیم که رینالد شاتیون های امروزی مرکل و اردوغانند و مردم ایرانی بی دفاع عفرین نقش بازماندگان صلاح الدین إیرانی را بازی می کنند. اما یک نقش است که ثابت است و در گذشته و حال نقشش عوض نشده است و ان نقشی نیست جز نقش عالیجناب ” پاپ”!
هدف استراتژیک اکثر کانونهای قدرت غرب در خاورمیانه، نابودی و کوچک سازی تمدن إیرانی است. خاورمیانه باید هویتش عربی-مغولی باشد و اگر بخشها و مردمانی چنین هویتی ندارند باید یا تحت سلطه کشورهای عربی-مغولی باشند و یا تحت سلطه حکومتهای تندرو إسلامی تا خدای نا کرده هویت خود و میراث تاریخی خود را بیاد نیاورند.
اینگونه است که چهل میلیون إیرانی کرد باید تحت تسلط ترکیه و عراق و سوریه باشند و بیش از صد میلیون ایرانیان پارسی در ایران و أفغانستان و احتمالا در تاجیکستان اینده باید تحت تسلط جهان وطنان بی هویت مسلمان که اغلبشان عرب تبارند باشند. بدینگونه تمدن ایران زمین بزرگ و کشور ها و ملتهای سازنده ان باید مهار شوند.
اصول مهم تمدن غربی برای تضعیف تمدن إیرانی به شرح زیر است:
الف) جلوگیری از تشکیل کشورهایی با هویت إیرانی، زیرا که افزایش شمار کشورهایی با هویت إیرانی در خاورمیانه به مثابه قدرتمند شدن تمدن إیرانی است. مانند جلوگیری از تشکیل کردستان در عراق و سوریه و ترکیه. یا به رسمیت نشناختن کشور إیرانی استیا و الانیا در قفقاز.
ب) کشورهایی که تمدن إیرانی را تشکیل می دهند باید تحت تسلط جهان وطنان بی هویت مسلمان باشند تا از خود اگاهی ملی این مردمان جلوگیری شود و بهانه لازم برای تحت تحریم قراردادن این کشورها و در نتیجه جلوگیری از رشد و شکوفایی انها وجود داشته باشد. مانند روی کار اوردن جمهوری إسلامی در ایران ، طالبان در أفغانستان، و تلاش در إیجاد جنگ داخلی تاجیکستان و تلاش برای وهابی کردن بلوچستان پاکستان.
پ) کشور ایران به عنوان قدرتمند ترین و ثروتمند ترین کشور تمدن إیرانی باید همواره میان دو انتخاب بد و بدتر گذاشته شود. این کشور یا باید کشوری عقب افتاده تحت کنترل مسلمانان تندرو باشد یا باید تجزیه شود و تکه های ان نباید منجر به تشکیل کشورهایی با هویت إیرانی شوند بلکه تکه های ان باید توسط ترکیه و کشورهای عربی بلعیده شوند تا هویت إیرانی انها به گونه أی دیگر از میان برود. در این سناریو قرار است که تنها بخشهای صحرایی و کویری و فقیر ایران به عنوان ایران باقی بمانند و دیگر بخشها میان کشورهای غیر إیرانی تقسیم شوند یا کشورهای مستقلی با هویت غیر إیرانی بوجود آیند. برای نمونه خوزستان باید یک کشور عربی مستقل شود و کردستان ایران باید بوسیله ترکیه اشغال شود و هویت إیرانی اذربایجان ایران باید از میان برود.
ت) تمام رسانه های إیرانی زبان باید توسط مفسران و افراد وابسته اداره شوند و جایگاهی باشند برای گسترش أفکار مذهبی و مردمانی با أفکار مذهبی و ضد ملی. اینگونه است که در میابیم چرا به بی بی سی فارسی، “ایت الله بی بی سی” می گویند! گویا که أفکار عمومی مردم ایران متوجه این نقشه از پیش برنامه ریزی شده، شده است.
ث) استفاده کردن از تکنولوژیهای زیستی و بیولوژیکی در کنترل مردمان إیرانی . برای نمونه از أغار جنگ ایران و عراق تا کنون برای انکه در مردان إیرانی سستی و کاهلی إیجاد کنند که نه در جنگ با عراق پیروز شوند و نه توانایی انقلاب مجدد و رهایی از سیستم استعمار مذهبی را داشته باشند، بصورت سازمانیافته در مواد خوراکی ایرانیان بویژه در نان و مرغ و تخم مرغ هورمون زنانه استروژن تزریق می کنند. این هورمون سم نیست بنابراین کسی را نمی کشد اما قدرت تصمیم گیری و متابولیسم مردان را کاهش می دهد، همچنین در کودکان پسر سبب عواقب ناخواسته أی چون بزرگ شدن سینه ها می شود. هر چند در کودکان دختر نیز این هورمون سبب بلوغ زود هنگام می شود و انها را عصبی و پرخاشگر می کند اما در مردان و پسر بچه ها اثر معکوس دارد و سبب أرام شدن انها و از دست دادن صفات مردانه از جمله قدرت تصمیم گیری می شود. همچنین هورمون زنانه استروژن در پسر بچه ها از عوامل بیماریهای جنسیتی وشکل گیری شخصیت های دوجنسیتی نیز می باشد. این خطر بویژه مردمان مناطق شهری ایران را تهدید می کند که بصورت سازمان یافته محصولات کارخانه های بزرگ را مصرف می کنند و در مناطق روستایی ایران به دلیل مصرف مواد غذایی محلی کمتر است. لازم به ذکر است که نخستین بار سرویس امنیت خارجی بریتانیا یا ام آی سیکس این روش را در جنگ جهانی دوم بر روی آدولف هیتلر به کاربرد. از انجایی که به دلیل کنترل غذائی هیتلر و امتحان ان بوسیله پیشمرگانش امکان مسموم کردن هیتلر وجود نداشت، تزریق هورمون زنانه استروژن به غذای هیتلر که ماده أی سمی نبود و از تمام کنترل ها رد می شد، سبب اشتباه های فاحش تصمیم گیری هیتلر در دو سال پایان جنگ و در نتیجه شکست او شد.
ج) استفاده از مواد مخدر و گسترش ان میان مردمان تمدن إیرانی. این روش را بریتانیا نخستین بار در چین به کار برد و هدفش هم تجارت و هم کنترل مردمان چین بود. جنگهای تریاک با چین در تاریخ بشری لکه ننگی هستند که هیچگاه پاک نخواهند شد. این جنگها تمام نشده اندو اکنون علیه مردمان سرزمینهای إیرانی در جریان هستند. لازم به ذکر است که کشت خشخاش و تریاک برای نخستین بار در زمان ناصرالدین شاه بوسیله بریتانیایی ها به ایران و أفغانستان وارد شد.بر پایه آمار رسمی، پس از اشغال أفغانستان بوسیله
نیروهای ناتو کشت خشخاش در ان کشور تا ده برابر بیشتر شد. افزون بر انکه یکی از کشورهای تمدن إیرانی یعنی أفغانستان امروزه بزرگترین تولید کننده مواد مخدر در جهان است، کشور دیگر تمدن إیرانی یعنی کشور ایران نیز بزرگترین مصرف کننده مواد مخدر در جهان شده است. سپاه پاسداران به عنوان یکی از مهمترین عوامل واردات و توزیع مواد مخدر در ایران شناخته می شود. از دلایل ان افزون بر سود سرشار مالی کنترل مردم ایران و بی تفاوت کردن انها و از میان بردن روحیه مقاومت در برابر اشغال عربی-إسلامی ایران است.
چ) جلوگیری از نفوذ مردمان مهاجر تمدن إیرانی در ساختارهای قدرت جهانی. در این روش که جهان غرب انرا بلافاصله پس از انقلاب ایران اجرا کرد و أوباما و ترامپ انرا به اوج خود رساندند ، هدف اصلی انست که مردمان تمدن إیرانی که خارج از ایران بسر می برند و از مزایای کشورهای آزاد مقیم در انها برخوردارند را به شدت کنترل کنند و جلوی نقل و انتقالات مالی انها و تبدیل شدن انها به قطب اقتصادی و تحصیل انها در رشته های خاص و حتا مهاجرت بیشتر ایرانیان و قوی تر شدن جوامع إیرانی در سراسر جهان را بگیرند. برای همین سیستم تحریمها ی نا عادلانه علیه شهروندان ایران و حتا شهروندان کشورهای غربی که متولد ایران هستند به کار گرفته شد که در بسیاری از موارد خلاف حقوق مدنی و بین المللی بود و از انجایی که مشخصه های غیر قابل تغییر انسانی از جمله محل تولد را نشانه می رفت و می رود عملا نوعی نژادپرستی نوین است. سیستم تحریمها علیه ایران هدف اصلی اش مردم ایران است نه حکومت ایران . از یاد نمی بریم هنگامی که حکومت ایران از تحریمها ی مالی فلج شد، دولت آمریکا بلافاصله میلیاردها دلار پول نقد با هواپیما برای حکومت اشغالگر عربی-إسلامی ایران فرستاد. این در حالی بود که مردم ایران حتا چند صد دلار خرج تحصیل فرزندانشان در خارج یا چند هزار دلار برای درمان خویشان و نزدیکانشان نمی توانستند و هنوز نمی توانند که بفرستند. بازرگانان إیرانی به خاطر تحریمها فلج شده اند. دانشجویان إیرانی را از دانشگاه ها اخراج می کنند یا به انها پذیرش نمی دهند! مردم ایران در درون و برون ایران تضعیف می شوند و با تضعیف انها اپوزیسیون إیرانی نیز تضعیف می شود و حکومت اشغالگر عربی-إسلامی تقویت می شود. همه اینها به خاطر سیاستهای اگاهانه غرب است. طرح عقب نگاه داشتن مردم ایران تا انجایی است که حتا کمپانی های بزرگ تکنولوژی مانند اپل و گوگل مجاز نیستند که اپلیکیشن های إیرانی را در میان اپلیکیشن های بیش از دویست کشور جای دهند و حتا نام ایران و زبان پارسی در بیشتر این کمپانیها تحت تحریم یا بهتر بگوییم تحت تبعیض نژادی و ملی و فرهنگی قرار دارد . یکی نیست از اقایان بپرسد که این چه ربطی به تحریم جمهوری إسلامی دارد که شما برایش هواپیما هواپیما پول نقد می فرستید! از سویی دیگر سیاست های استراتژیک ترامپ نیز در راستای سیاستهای اوباماست و تفاوت کلی استرتژیکی ندارد هر چند تاکتیک انها متفاوت است. ترامپ شهروندان هفت و بعدها شش کشور إسلامی را از ورود به أمریکا منع کرد اما کمتر کسی متوجه شد که نزدیک به هشتاد درصد جمعیت این چند کشور، إیرانی و یا متعلق به تمدن إیرانی اند و این مردمان ساده هیچگاه سابقه تروریستی نداشته اند، بر خلاف مردمان کشورهایی مانند عربستان سعودی که در لیست ترامپ نبودند! ترامپ نه تنها ویزاهای بازرگانی و تحصیلی و خانوادگی را معلق کرد که حتا به نوزاد ده ماهه إیرانی مبتلا به بیماری نادر قلبی ویزای پزشکی برای مقاصد انسان دوستانه نیز نداد! حمایت ترامپ از تظاهرات مردم ایران علیه جمهوری جهل و جنون نیز حمایتی زبانی بود و هیچگاه جنبه عملی پیدا نکرد حتا اینترنت ماهواره أی اش! به قول شاعر دوصد گفته چون نیم کردار نیست!
با توجه به حقایق بالا می توان نتیجه گیری کرد که متاسفانه جامعه جهانی نگاهش به فرهنگ و تمدن إیرانی غلط است و آن را دشمن می پندارد و هدف اصلی اش نابودی ، تضعیف و کوچک کردن تمدن إیرانی و مردمان إیرانی در درون و برون کشور ایران است و جمهوری إسلامی نیز که با حمایت انها در ایران سر کار امد چیزی نیست جز خواست انها برای کنترل این تمدن باستانی. اما أیا در اینده همه چیز مطابق نقشه ها و سناریو های انها پیش خواهد رفت یا اینکه از ایرانزمین ققنوسی پر خواهد کشید؟
هر چند که پاسخ قطعی برای پرسش بالا وجود ندارد اما یک چیز مسلم است و ان اینکه فرهنگ إیرانی و آتش إیرانی و کاوه إیرانی جاودانه اند زیرا که به گفته رند شیراز آتشی که نمیرد در دل ماست!