استقلال اقلیم کردستان عراق-انالیز جامع از دیدگاه های تاریخی، تمدنی ، سیاسی ، استراتژیک ،حقوق بین المللی و حقوق بشری

دوشنبه، 18 آبان 1396
نویسنده دکتر رضا هازلی

هرچند که کشور کردستان در شمال عراق به مدت بیست و پنج سال است که بصورت دفاکتو وجود دارد، اما رفراندوم استقلال کردستان که به ابتکار مسعود بارزانی و با وجود مخالفتها ی سازمان ملل و أمریکا و کشورهای غربی و دشمنی شدید کشورهای منطقه أی در ٢۵ سپتامبر سال ٢٠١٧ میلادی (٧٧۵۵ إیرانی) برگزار شد، منجر به بحثهای فراوانی درباره اینده مردمان کرد در خاورمیانه که شمار انها را از چهل تا پنجاه میلیون ذکر کرده اند شد ه است. بر طبق پژوهشهای دموگرافیک شمار مردمان کرد در نیمه سده بیست و یکم تا صد میلیون نفر افزایش خواهد یافت و این نشان از تغییر شگرف اجتماعی انها و حقوق مدنی و سیاسی انها در خاورمیانه خواهد شد.
علارغم این تغییرات عظیم اجتماعی در جامعه مردمان کرد، اکثرتحلیلگرایان خاورمیانه أی در ایران و عراق و ترکیه و سوریه که معمولا مانند همیشه کند ذهن تر از جامعه شناسان و تحلیلگرایان غربی عمل می کنند نه تنها هیچ پاسخ و تئوری برای نیازهای رو به رشد اجتماعی و سیاسی و حقوقی این مردمان ندارند بلکه همچنان کوته بینانه نقطه نظراتی را مطرح می کنند که در اغاز سده بیستم درباره چند صد هزار کرد شورشی به کار می بردند.
ترکان در ترکیه که نزدیک به صد سال است با قتل و کشتار و تجاوز به مردمان کرد و دادن نامها و لقب های مضحکی چون ترک کوهی به انها در دهه أخیر متوجه شدند که این روشها کارامد نیست، البته اکنون کمی خردمندانه تر عمل می کنند به گونه أی که عملا راه کردستان در عراق را به دریا باز کرده اند و صادرات نفت انجا را به عهده دارند و در بحران أخیر نیز هرچند سخنان تندی بر زبان اوردند اما عملا اقدام تندی علیه کردستان انجام ندادند و حتا مرزها را نبستند و صادرات نفت کردستان را قطع نکردند، هر چند که اقدامات انها در ارتباط با إقلیم کردستان در عراق بیشتر ناشی از نیاز انها به نفت و صادرات کالاهای خویش است و ترکیه همچنان در کردستان خودش و سوریه به سرکوب بی رحمانه کردان می پردازد. به طور کلی ترکان با یک رویکرد پراگماتیست و عملگرایانه با إقلیم کردستان عراق برخورد می کنند هرچند هیچ پاسخ و راهی و تئوری برای مردمان کرد در ترکیه ندارند. اوجالان همچنان در زندان ایمرالی است و حزب کارگران کردستان یا پ ک ک عملا در حال جنگ با ترکیه است . حزب دموکراتیک خلقها که حزب کردها در ترکیه است عملا با سرکوب حکومت اسلامگرای ترکیه مواجه شده است و اسلامگرایان ترکیه نیز چون کمالیست ها راه سرکوب و جنایت را پیش گرفته اند.
أوضاع کردستان در عراق و سوریه تاحدی شبیه به هم است یعنی روشنفکران و متفکرا ن عراقی و سوری که بیشتر انها بعثی و پان عرب بودند جز قتل و کشتار و جنایت و قتل عام هایی چون حمله شیمیایی حلبچه و پاکسازی نژادی چون عملیات انفال عملا پاسخ دیگری به این مساله در کشور خود ندادند و درنتیجه در هر دو این کشورها کردان با استفاده از شرایط مناسب جنگ ، یکی جنگ خلیج فارس علیه عراق در بیست و پنج سال پیش و دیگری جنگ داخلی سوریه در سه سال پیش ، حکومت های فدرال خود را تشکیل داداند. هرچند که بافت سیاسی أحزاب سیاسی کرد در این دو منطقه با هم متفاوت است و در إقلیم کردستان در عراق أحزاب ملی کرد حکومت می کنند و در کانتونهای کرد سوریه أحزاب کارگری و سوسیالیستی، اما انتظار می رود که در اینده نزدیک همکاری نزدیکی میان انها بوجود اید.
اما در ایران، با وجود انکه کردان مردمانی إیرانی هستند، از انجا که در این کشور هم اسلامگرایان و ترک تباران زیادی وجود دارد تا قبل از مانیفست مکتب ایران زمین -ناسیونالیسم مدرن إیرانی از دیدگاه تمدنی که بوسیله نویسنده این مقاله منتشر شد عملا هیچ تئوری و راه حلی برای اینده این تیره إیرانی در ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه پیشنهاد نشده بود.
وضعیت فکر و اندیشه و علوم انسانی در جامعه ایران یکی از بدترین وضعیتها در جهان است و عملا از کشورهای همسایه نیز در وضعیت بد تری قرار دارد. جمود فکری و عدم ابتکار و محافظه کاری و ترس بسیار از ویژگیهای اکثر فعالان اجتماعی و سیاسی ایران است. از اینرو حتا شنیدن نظرات انها درباره کردستان مضحک به نظر می رسد گویا مخاطب در اغاز سده بیست قرار دارد و درباره چند هزار کرد شورشی صحبت می کند. اکثر ایرانیانی که در باره کردان نظر می دهند جامعه شناس نیستند و یا جامعه شناسی و دینامیک رشد گروه های اتنیکی را بخوبی نمی دانند و برای همین است که نه تنها اسلامگرایان إیرانی که بنا به ذات ایدئولوژی مذهبی خود باید افرادی فناتیک و مرتجع باشند، که حتا تشکل های سیاسی مانند حزب مشروطه ایران و جبهه ملی ایران نیز نظرشان در این باره مضحک و دور از تحلیل علمی مساله است. از همه مضحک تر پان ایرانیسم إیرانی است که حتا مانند پان ترکیسم نیز دارای انسجام فکری و تئوریک نیست و در واقع مفهوم پان ایرانیسم را به پان فارسیسم فروکاسته است و جز رؤیا های شاعرانه و اشعار زیبا و احساساتی عملا هیچ راه حلی در راه رسیدن به اهدافش ارائه نمی دهد و مسخره تر از همه انکه برخی از اعضای پان ایرانیست ان از تمامیت ارضی کشور عربی عراق و اغازگر قادسیه دوم علیه ایران و سرکوب مردمان ایرانی کرد دفاع نیز می کنند و این خود نشان از نفهمیدن ایده پان ایرانیسم از سوی پان ایرانیست هایی است که از کشوری با ضریب هوشی متوسط هشتاد و چهار می ایند! البته دلیل مرموز دیگری نیز وجود دارد که پان ایرانیسم که بنا به تعریف خود باید از مردمان إیرانی در هرکجای جهان دفاع کند امروزه عملا با تضاد و پارادوکسی اشکار ضد مردمان ایرانی کرد شده است و ان اینکه در میان پان ایرانیست ها تعداد زیادی پان ترکیست و ترک تبار وجود دارد که در ظاهر پان ایرانیستند اما در عمل منافع ترکیه را مد نظر دارند. با ید به این نکته ظریف توجه داشت که اگر پان کردیسم به خاطر ماهیت إیرانی اش از نظر فلسفی و ماهیتی در راستای پان ایرانیسم است اما پان ترکیسم ، متلاشی کننده پان ایرانیسم از درون است. به ویژه در مساله إقلیم کردستان عراق اکثر به ظاهر ” ایرانیانی” که علیه این مساله موضع گرفتند و مقاله نوشتند و برنامه تلویزیونی ساختند، ” ترک تبارند” و به خوبی اگاهند که هرچند استقلال مردمان إیرانی کرد از کشورهای غیر إیرانی به نفع ایران و تمدن إیرانی است اما به ضرر ترکیه است! البته این برخورد انها بیشتر حکایت کأسه داغتر از اش را دارد چون خود ترکیه کما بیش با کردستان مستقل در شمال عراق کنار امده است!
همین افراد جو بسیار مسمومی را در رسانه های إیرانی علیه استقلال إقلیم کردستان عراق به راه انداخته اند و به جای تحلیل و بررسی علمی این پدیده به جوسازی و برچسب زدن و هوچی گری بازی روی أورده حتا مانند اخوندها پای تلویزیون اشک نیز ریخته اند. جدا از انکه برچسب زدن و بازی با احساسات مردم نشان از فرهنگ نازل سیاسی دارد، این مخالفان استقلال إقلیم کردستان در عراق هر یک هدف خاص خود را دنبال می کنند.
اسلامگرایان اشغالگر ایران چه راست و چپ و اصلاح طلب و اعتدال گرا و غیره شان همه از ایدئولوژی پان

اسلامیسم و پان شیعیسم پیروی می کنند و عملا تمدن إیرانی و مردمان إیرانی حتا درون ایران هم برایشان بی معناست چه برسد به خارج از ایران . افزون بر ان پدر اقای خامنه أی و سران قوه های مقننه و قضاییه و ریس مجمع تشخیص مصلحت نظام همه متولد نجف در عراقند و شهروند عراق محسوب می شوند و عرق عراقی دارند. و بسیارند دیگر مسؤولان إیرانی که عملا عراقی اند. این عراقی بودن و عراق دوستی تا بدانجایی است که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران یعنی اقای هاشمی شاهرودی روزگاری عملا و رسما جزء اپوزیسیون کشور عراق بوده است! پس با چنین پیش زمینه أی طبیعتا چنین افرادی خواهان تمامیت عرضی کشور عراق و بویژه تسلط بر منابع نفتی کرکوک کردستان برای هم تباران شیعی و عرب خود هستند و هیچ پروایی ندارند که جوانان إیرانی را در سپاه پاسداران به جنگ برادران ایرانیشان در کردستان بفرستند و از این برادر کشی إیرانی به دست إیرانی صاحب منابع نفتی کرکوک برای ملت عرب عراق شوند. این همان کاری است که کردند و با فتوای مستقیم خامنه أی عراقی ، قاسم سلیمانی مزدور با اتش توپخانه نیروهای قدس سپاه پاسداران ، و با همکاری دیگر نیروهای وابسته سپاه چون نیروهای حشد شعبی و حزب الله لبنان کرکوک را با جنایات بسیار زیاد اشغال کردند.
از سوی دیگر مانند همیشه پراکندن ترس به عنوان یک تاکتیک از جانب جمهوری إسلامی و فعالان سیاسی و رسانه أی اشکار و نهانش به کار گرفته شد تا بار دیگر با این تکنیک مردم ایران را ترس از تجزیه پست سر جمهوری إسلامی متحد کند همان ترسی که با ان جمهوری إسلامی هر چهار سال یکبار مردم را به پای صندوق رای می کشاند که میان بد و بدتر با دست خود اینده بد خود را برگزینند و ساده دلانه خوشحال باشند که بدتر نشد!
نباید به جمهوری اسلامی ایراد گرفت که این حکومت اشغالگر نیمه عربی و کاملا اسلامی بر اساس ایدئولوژی خودش عمل کرده است اما شرم اور تر از ان ، اعلامیه های احزاب اپوزیسیون ایرانی مانند حزب مشروطه و جبهه ملی هستند که تخم ترس و نفرت را در دل مردمان ساده دل و زود باور ایرانی گستراندند و نتیجه ان فضای مسموم مجازی شد .
همان افرادی که شاهنشاه میهن پرست ما را به دلیل همکاری با امریکا و اسرائیل که از اساس سیاست است که باید با همه همکاری کرد، امریکایی و إسرائیلی خواندند تا شورش جهل و جنون پنجاه و هفت را پدید بیاورند اینبار نیز یکی از شریف ترین رهبران کرد مسعود بارزانی را با دلیلها ی عوامفریبانه إسرائیلی خواندند تا افزون بر کردستیزی، یهودستیزی خود را نیز اثبات کنند! بارزانی های اصیل که همچون نیاکان اریو برزنی (بارزانی) خود حتا پیش از تشکیل کشور اسرائیل از نزدیک به صد سال پیش برای ازادی کردان ایرانی از یوغ عرب می جنگیدند! گروهی پان ترکیست نیز برای انکه اختلاف میان تیره های إیرانی بیندازند به دروغ به انها اتهام همکاری با صدام را زدند،گویا از یاد برده اند که جنگ بارزانی ها با حکومت بعث بغداد به عنوان متحد شاهنشاه اریامهر و متحد ارتش شاهنشاهی ایران بود که قرارداد ١٩٧۵ الجزایر را برای ایران و به نفع ایران به ارمغان اورد!
بله سیاست کثیف است و از هر جای دیگر کثیف تر در میان ایرانیان سرگشته و حیران با افکاری پریشان و پر از تضاد و پارادوکس!
شرم اور تر از همه موضع گیریها، موضع گیری بخشی از ملی گرایان و باستان گرایان ایرانشهری بود که با موضع های پر از تضاد و پارادوکسشان نشان دادند شعور و فهمشان حتا از تئوریسین های نئوعثمانیسم و پان ترکیسم در ترکیه و ناتو عربی و پان عربیسم هم کمتر است که حاضرند برای ازادی هم تباران خود نبرد کنند. موضع مضحک دیگری موضع یکی به نعل و یکی به میخ زدن حزب پان ایرانیست بود و همچنین مکتب سپاه ساخته أی چون مکتب

بازیابی ایرانشهری ( این با مکتب ایرانشهری تفاوت دارد) کسانی که نمی فهمند که نمی شود از یک سو به کردان درون ایران ، ایرانی گفت و بستگان انها در خارج از مرز را جهود دانست و خواست زیر علم عرب باشند و حمله شیمیایی و انفال را تحمل کنند تا خدای نکرده اقایان را توهم نگیرد!
البته قابل درک است ملت ما که نزدیک به نیم قرن است سرکوب شده و دچار جنگ و انقلاب شده، ملتی که امار واقعی بیماریهای روانی در ان بیش از هفتاد درصد است و ضریب هوشی متوسط ان هشتاد و چهار ، نمی تواند اندیشمند بزرگی داشته باشد هرچند که نه تنها در این نیم قرن، که ملت ما نزدیک به هفتصد سال است پس از حافظ اندیشمند جهانی ندارد! و حتا اندیشمندان برجسته ملی هم با إغماض انگشت شمارند.
نویسنده این مقاله که از سویی هم جامعه شناس است و هم فلسفه سیاسی را مطالعه کرده است و از سوی دیگر زبانهای باستانی ایران را می داند هم تاریخدان است و با ستانشناسی کرده است و با چیستی تمدن إیرانی و هم با علوم استراتژیک اشنا ست و تمام این تجربیات خود را در مانیفست مکتب ایران زمین یا ناسیونالیسم مدرن ایرانی از دیدگاه تمدنی اورده است سعی کرده است که بر پایه مکتب ایرانزمین راه حلی تئوریک برای مردمان إیرانی که خارج از کشور ایران هستند اما جزئی از تمدن ایرانیند ارائه دهد. نویسنده این مقاله بر پایه دیدگاه تمدنی در روابط بین الملل که هر چند از سال نود و پنج میلادی رسما بوسیله ساموئل هانتینگتون مطرح شده است ولی هنوز به گوش ناشنوای اکثر کارشناسان ایرانی نرسیده و برای انها قابل درک نیست، مساله استقلال اقلیم کردستان عراق را تجزیه و تحلیل می کند.

دیدگاه تمدنی و کشوری:

بر پایه مانیفست مکتب ایرانزمین یا ناسیونالیسم مدرن إیرانی از دیدگاه تمدنی ، منافع کشور ایران از منافع تمدن إیرانی و کشورها و ملت ها و مردمان إیرانی جدا نیست و با دیدی کلان در طول تاریخ این دو مکمل یکدیگر بوده اند. بر پایه این تئوری در تمدن إیرانی اکنون پنج کشور کاملا إیرانی وجود دارد که سه تای انها کشورهای به رسمیت شناخته شده تاجیکستان، أفغانستان ، ایرا ن هستند و دو تای دیگر کشورهای دفاکتو کردستان ( عراق و سوریه و احتمالا ترکیه در اینده) و ایریستون ( استیا و الانیا) جنوبی در قفقاز شمالی هستند. همچنین مناطق إیرانی ایریستون (استیا و الانیا) شمالی در فدراسیون روسیه و مناطق تاجیک نشین بخارا و سمرقند در ازبکستان و بلوچستان پاکستان نیز مناطق إیرانی تحت حاکمیت کشورهای دیگر هستند. همچنین دو کشور ویژه اذربایجان و ارمنستان کشورهایی إیرانی تبار محسوب می شوند و دارای رابطه ویژه با ایران و تاریخ ایران.
بر أساس دید تمدنی مکتب ایرانزمین، ما دارای خورشید ایران در مرکز و أقمار کشورهای إیرانی در پیرامون ایران هستیم . اقماری إیرانی که عمق نفوذ استراتژیک کشور ایران را نیز افزایش می دهند و متحد ایرانند اما به قدرت کشور ایران نیستند. کشور ایران باید با تشکیل اتحادیه های سیاسی و اقتصادی و نظامی با کشورهای تمدن إیرانی تمدن إیرانی نوین را تشکیل دهد و به عنوان قدرتمند ترین کشور تمدن ایرانی از حقوق مردمان إیرانی در کشورهای غیر إیرانی دفاع کند و حامی ارتقای کشورهای دفاکتو إیرانی به کشورهای رسمی باشد. بر پایه چنین دیدگاهی ایران باید نخستین کشوری باشد که حق استقلال مردمان إیرانی کرد در کشورهای غیر إیرانی را به رسمیت بشمارد و با باز کردن راه دریا به روی کردستان و به دست گرفتن صادرات نفت کردستان ، در حق مردمان إیرانی کرد پدری کرده و با این کار مساله کرد و تیره های إیرانی درون خاک خود را نیز هوشمندانه حل کند.
إقلیم کردستان عراق از نظر تمدنی یک کشور إیرانی است و رشد روزافزون زرتشتیان ان که شمار انها به بیش از صد هزار نفر رسیده است بیانگر ان است که روح إیرانی در این کشور زنده است و بسیار پویاست. نوزایی إیرانی و رنسانس تمدنی إیرانی امروزه در أقلیم کردستان در عراق بیش از هر بخش دیگری از تمدن إیرانی به چشم می خورد. کردستان در عراق بی شک پس از استقلال ایران دومی خواهد شد و به نفع تمدن إیرانی و کشور ایران خواهد بود. از این رو مسعود بارزانی در واقع یعقوب لیث صفار دومی است که تلاش دارد اینبار نه در سیستان بلکه در کردستان گروه دیگری از ایرانیان را از زیر سلطه بغداد رها کند. پس شرافت إیرانی و منافع بلند مدت تمدن إیرانی حکم می کند که ایران دست یاری بسوی او دراز کند. و حق استقلال مردمان إیرانی از جمله کردان را در کشورهای غیر إیرانی به رسمیت بشناسد. لازم به ذکر است که دیدگاه تمدنی کمالیست ها ی ترکیه قدرت و ثروت سرشاری را برای انها در اسیای میانه و قفقاز و قبرس به بار أورد و همین دیدگاه است که امروزه در قالب نئو عثمانیسم باز تعریف شده است و حتا اعراب نیز متوجه قدرت چنین نظریه های هستند و ناتو عربی یا اتحادیه کشورهای خلیج پارس از نتایج چنین دیدگاه تئوریکی است.

دیدگاه استراتژیک :

عمق و ژرفای استراتژیک تمدنی در بلند مدت از عمق استراتژیک کشوری مهمتر و کارامد تر است . برای نمونه اگر تمدن اروپایی و مرکز این تمدن در روم باستان در طول تاریخ باقی ماند به این دلیل بود که کشورهایی هم تمدن، روم باستان را در بر گرفته بودند. برای نمونه پس از سقوط روم شرقی یا کنستانتینوپول ، روم غربی همچنان منطقه حائل یا بافر زون در اطراف خود داشت و در واقع روم شرقی سپر بلای روم غربی شد. در ایران زمان اشکانیان نیز کنفدراسیونی از کشورهای إیرانی وجود داشت و چند بار پادشاهی إیرانی کوردوئن و ادیابن ( کردستان عراق و سوریه و ترکیه ) و یا پادشاهی اتورپاتکان و دیگر مناطق سقوط کردند اما هیچگاه کل کشور ایران به دست دشمنان نیفتاد چون این مناطق مناطق حائل استراتژیک میان روم و ایران بودند هرچند تحت کنترل شاهنشاهی ایران قرار داشتند. اما در زمان ساسانیان که مناطق حائل ایران از میان رفت و همانگونه که از کتابهای پهلوی کارنامه اردشیر بابکان و نامه تنسر مشخص است، تمام پادشاهی های حائل تمدن إیرانی و کشور ایران یکی پس از دیگری به دست اردشیر بابکان برداشته شد و نتیجه ان شد که با یک حمله اعراب تمام کشور و تمدن إیرانی به دست انها افتادو مسیر تمدن إیرانی عوض شد و پیامد های فاجعه بار ان را تا کنون مردمان این منطقه شاهد هستند.
پس همانگونه که در دیدگاه تمدنی گفته شد از نظر استراتژیک نیز ما نیاز به خورشید ایران و أقمار کشورهای ایرانی در اطراف برای گسترش عمق استراتژیک کشور ایران و تمدن إیرانی داریم و از این دیدگاه نیز استقلال إقلیم کردستان عراق یکی از این أقمار را برای ما می افریند.
افزون بر ان إیجاد اتحادیه های سیاسی و نظامی و اقتصادی در بلند مدت بلوک قدرتمند ی را به وجود خواهد أورد که می تواند از حقوق و منافع خود دفاع کند و باعث رشد و شکوفایی تمدن انسانی در این بخش کهن و تاریخی از جهان شود.
از سویی دیگر استقلال إقلیم کردستان ، دشمن استراتژیک بالقوه ایران یعنی کشور عربی عراق را که قادسیه دوم یا

جنگ هشت ساله را به ایران تحمیل کرد و باعث کشته و معلول شدن میلیونها إیرانی و خسارات هزاران میلیارد دلاری به ایران شد را تضعیف خواهد کرد و یکبار برای همیشه چنین خطر استراتژیک را در بیخ گوش ایران بر خواهد داشت و احتمال قادسیه سوم را به صفر خواهد رساند.
همچنین از نظر استراتژیک و جغرافیایی نیز کردستان از هر چهار کشوری که در انها قرار دارد قابلیت استقلال ندارد چه اینکه کردستان به دریا راه ندارد، بنابراین کردان باید متوجه این موضوع باشند که باید یک بخش از کردستان را برای إیجاد رابطه خوب با یک کشور حامی فدا کنند تا در بلند مدت در سه کشور دیگر به استقلال دست یابند. تاریخ نشان می دهد که این کشور طبیعتا ایران است که از نظر تاریخی هم تبار کردان و کردستان است و می تواند با باز کردن راه دریا به روی کردان و به دست گرفتن صادرات نفت کردستان و کنترل لوله نفت ان که دارای اهمیت استراتژیک است از یک سو از کشور اقماری تمدن إیرانی حمایت کند و از سوی دیگر تمامیت ارضی خود را حفظ کرده و ایده استقلال کردستان ایران را به تاریخ بسپارد. و از حمایت چهل تا پنجاه میلیون کرد خاورمیانه نیز برخوردار شود و با اعمال فشار بر کشور اقماری کردستان با اهرمهای استراتژیکی که دارد جدایی طلبان احتمالی درون ایران را نیز کنترل کند. این کاری است که در حال حاضر ترکیه در حال انجام انست و می رود با انکه هیچ قرابت تاریخی با کردان ندارد جای ایران را در منطقه با کنترل نفت کردستان بگیرد.

دیدگاه حقوق بشری و عدالت:

مردمان کرد در خارج از ایران متحمل کشتار ، تبعیض ، قتل عام یا جنوساید شده اند. بیش از پنج هزار کشته از زن و مرد و کودک در جنوساید و حمله شیمیایی حلبچه و پاکسازی نژادی بیش از صد و نود هزار نفر از مردم کرد در عملیات انفال و کشتار و نسل کشی کردان ایزدی از این جمله اند. مردمان کرد در هر سه کشور ترکیه ، عراق و سوریه هدف بیشترین تبعیضها و جنایتها قرار گرفته اند. مردمان کرد در این سه کشور هدف سخت ترین تبعیض سیستماتیک فرهنگی و اسیمیلاسیون اجباری قرارداشته اند و از اینرو برای حفاظت از وجود و موجودیت و حقوق خود باید در ترکیه و عراق و سوریه به کشور مستقل خود دست یابند. با این دیدگاه رفراندوم استقلال إقلیم کردستان یک پرسه متمدنانه و نخستین قدم برای استقلال بوده و باید به رسمیت شناخته شود.

دیدگاه استاتوس مردمان کرد:

از این دیدگاه مردم کرد درون ایران یک تیره و گروه اتنیکی إیرانی و بخشی از ملت واحد ایران هستند که حق داشتن حکومت محلی و پارلمان محلی خود را دارند اما مردمان إیرانی کرد در خارج از ایران و در کشورهای غیر إیرانی ملت یا ناسیون کرد حساب شده و حق داشتن کشور مستقل خود را خواهند داشت. ( نمونه نزدیک به ان در خاورمیانه تاجیکان در أفغانستان هستند که بخشی از ملت أفغانستانند اما همین تاجیکان در تاجیکستان ملت و کشور خود را دارندو همینگونه است وضعیت اذریان در ایران که تیره أی از ملت واحد ایرانند و در خارج از ایران کشور اذربایجان را دارند و در اروپا نیز از این دست استاتوس ها بسیار است برای نمونه درباره مردم فرانسوی زبان یا المانی زبان و غیره) .

دیدگاه واقعیت جغرافیایی:

از این دیدگاه که در بخش دیدگاه استراتژیک نیز بدان پرداختیم تنها استقلال سه بخش از چهار بخش کردستان امکان دارد، و به خاطر عدم دسترسی به دریا کردان در یکی از چهارکشور ایران، ترکیه ، سوریه و عراق باید جزئی از ان باقی بمانند تا با رابطه خوب با ان کشور به دریا راه یابند و امکان صدور نفت خود را داشته باشند. از نظر تاریخی و هویتی از انجا که مردم کرد مردمی ایرانی با تاریخ ایرانی و زبان و هویت و جشنها و اداب و رسوم ایرانی هستند ، بهترین انتخاب برای انان انست که در ایران غیر متمرکز اینده باقی بمانند و جزیی از ملت واحد ایران باشند ولی به عنوان ملت کرد همانند ملت اذربایجان در خارج از ایران دارای کشور خود باشند و به تدریج از کشورهایی که علیه انان جنایت کرده اند مانند عراق و ترکیه و سوریه جدا شوند. اما روند حوادث و اولویت هویت شیعی نسبت به هویت ایرانی در خود کشور ایران و حمایت ایران از شیعیان عرب عراق در برابر کردان و از سویی دیگر هوشمند ی ترکیه در نبستن مرزهایش پس از رفراندوم استقلال و قطع نکردن صادرات نفت کردستان دارد ترکیه را به کشوری تبدیل می کند که جای ایران را بگیرد و با رابطه عقلانی با کردستان یگانه کشوری شود که کردستانش از او جدا نشود. ضرورت روی کار امدن یک دولت ملی با دیدگاه تمدنی در ایران از این نظر اهمیت دارد که ایران را جایگزین ترکیه کند و تمامیت ارضی ایران و منافع ملی و تمدنی إیران را در بلند مدت پاسداری کند.

دیدگاه تاریخی :

از نظر تاریخی و علمی بر خلاف گفته های مغرضان مردمان کوهستانهای زاگرس و أناتولی شرقی همواره حکومت مستقل و یا نیمه مستقل خود را داشته اند. تیره های هند و اروپایی گوتی ها و لولوبی ها از بیش از پنج هزارسال پیش در کوهستانهای کردستان حکومت های خود را داشته اند. تیره های إیرانی مهرپرست هیتی بیش از چهار هزار سال پیش در أناتولی شرقی حکومت می کردند و از انجا برخی از انها به مصر مهاجرت کردند. تیره های إیرانی سکایی یا نیاکان مادها پادشاهی های خود را همواره در مناطق کرد نشین از حدود سه هزار سال پیش داشته اند و حتا نام ساکاز ( سقز) که تا کنون باقی است از انان است. مانایی ها هم تیره هایی دیگر ایرانی بودند که همراه سکایی ها که اثار ان در تمدن زیویه به دست امده است حکومت های خود را داشته اند. در نواحی جنوبی تر زاگروس تیره های إیرانی کاسپی از حدود سه هزار و هفتصد سال پیش حکومت خود را داشته اند و از انجا بعد ها تحت نام هیکسوس ها به مصر مهاجرت کردند . پادشاهی ماد در حدود دوهزار و هشتصد سال پیش بوجود می اید و با اتحاد با دیگر پادشاهی های إیرانی از جمله پادشاهی پارس و بخشهایی از پادشاهی پارت بعد ها امپراطوری یا شاهنشاهی ماد را بوجود می أورد که نخستین حکومت متحد إیرانی بر پایه اطلاعات موجود در خاورمیانه است. در دوران هخامنشیان سیستم ساتراپی بر امپراطوری پارس حاکم بوده است و مردم زاگروس و أناتولی شرقی یا همان ماد، شاهان و فرمانروایان محلی خود را داشته اند. در زمان حمله إسکندر از جمله نواحی که او نتوانست فتح کند پادشاهی کردوخ ها در کردستان عراق کنونی است. در زمان اشکانیان ایران نه تنها غیر متمرکز که کاملا بصورت کنفدراسیون بوده است به این مفهوم که پادشاهی های مستقل إیرانی که دارای حق ضرب سکه و ارتش مستقل خود بوده اند در سرتاسر ایران از جمله در غرب ایران و مناطق کرد نشین وجود داشته اند وهمه متحد شاه شاهانی بوده

اند که زمانی در شهر نسا در خراسان و بعدها در تیسپون جایگاه داشته است .شاهنشاه یا شاه همه این شاهان إیرانی نماد اتحاد پادشاهی های تمدن إیرانی بوده است. از جمله این پادشاهی ها پادشاهی های کوردوئن و ادیابن در کردستان عراق و سوریه و ترکیه کنونی بوده است. در زمان ساسانیان و به دست بنیانگذار این سلسله ایران دچار تغییرات مخرب استراتژیکی می شود که در نهایت منجر به نابودی کامل و تغییر مسیر تاریخ و تمدن إیرانی می گردد. در این دوره بر پایه منابع تاریخی از جمله کتابهای پهلوی چون کارنامه اردشیر بابکان و نامه تنسر همه پادشاهی های حائل تمدن إیرانی که در علوم استراتژیک به انها بافر زون گفته می شود از میان می روند و یا به شدت تضعیف می شوند . در نتیجه این تغییرات هر چند قدرت مرکزی قدرتمند ی در کوتاه مدت إیجاد می شود اما در بلند مدت به سبب از میان رفتن مناطق حائل یا بافر زون ها کل تمدن إیرانی نابود می گردد. در کارنامه اردشیر بابکان از جنگ اردشیر با کردانشاه ماتیکان یا شاه کرد ماد در کردستان نام برده شده است و ان اینکه چگونه اردشیر این پادشاهی را از میان برد و در نتیجه غرب ایران مستقیما هم مرز با اقوام سریانی و عرب شد و تحت خطر مستقیم اعراب قرار گرفت. از سویی دیگر در نامه تنسر نیز نارضایتی پادشاه تبرستان ( مازندران) را از اقدامات اردشیر می بینیم و تضعیف این پادشاهی نیز بعدها راه حمله هپتالیان و بعد مغول ها را به ایران هموار ساخت. پس از اسلام نیز بر پایه همه منابع معتبر تاریخی از جمله شرف نامه بتلیسی شاهزادگان ساسانی پشت اندر پشت تحت نام حکومت اردلانها در کردستان حکومت کردند و این شاهزاده نشین ساسانی برای مدت بیش از هزار سال تا زمان قاجار باقی بود. همچنین در مناطق کردنشین عراق، سوریه و ترکیه امروزی شاهزاده نشین های بابان، سوران، هکاری، بایزیدی، بختی، دژیک، جلالی و غیره همه تا زمان عثمانیان دارای حکومت های خود بودند.
این همه به جز حکومت هایی است که شاهان کرد ایوبی یا خاندان صلاح الدین أیوبی در بغداد و مصر تشکیل دادند. بر پایه تحقیقات تاریخ نویسان جدید بر روی اشعار به جا مانده از شیخ صفی الدین اردبیلی ، جد اعلی بنیانگذاران پادشاهی صفوی ، او نیز کرد و کرد زبان بوده است. همچنین ایل افشار و شخص نادرشاه أصلیت کرمانجی داشتند و از أناتولی شرقی یا کردستان ترکیه به ایران مهاجرت کردند و تا به امروز اطراف دره گز زادگاه نادرشاه در شمال خراسان کرمانجی (کردی شمالی) زبانند. حتا در اذربایجان نیز افشارهای قاسملو تا به امروز کردی صحبت می کنند و از این طایفه بوده است اقای قاسملو رهبر ترور شده حزب دموکرات کردستان ایران. لازم به ذکر است که نام افشار نیز در کردی به مفهوم أبشار است و به دلیل اینکه یکی از مکانها کوچ این طایفه ابشار تکاب افشار در اذربایجان بوده است به این نام معروف شده اند.
در تاریخ های قدیمی زند ها را نیز طایفه أی کرد قلمداد کرده اند و لر ها را طایفه هفتم کردان دانسته اند. از اینرو تا کنون در کتاب های تاریخ کردی سلسله زند را نیز سلسله أی کردی به حساب می اورند. از نظر زبان شناسی و سنت نیز به سختی بتوان میان لر ها و کردها تفاوت قائل شد همچنین در مناطق لر نشین تاکنون نامهایی چون شهر کرد به چشم می خورد.
البته کردها تا مناطق جنوبی تر تا حتا استان فارس نیز پراکنده شده اند و طایفه بزرگ شبانکاره تا امروز از کردان فارسند.
پس کردان بویژه در کردستانهای ترکیه، عراق و سوریه نه تنها همواره حکومت های مستقل یا نیمه مستقل خود را داشته اند که گاهی أوقات با تشکیل امپراطوریهای بزرگ بر کل خاورمیانه و حتا هند ( در زمان نادرشاه ) و مصر( در زمان ایوبیان ) نیز حکومت کرده اند.

دیدگاه حقوق بین الملل و تاریخ معاصر:

پس از شکست امپراطوری صفوی از امپراطوری عثمانی بخشهای زیادی از شاهزاده نشین های کردی که تحت حمایت شاهنشاهی ایران بودند از ایران جدا شدند و حدود هفتاد درصد کردستان رسما به خاک عثمانی پیوست. تنها شاهزاده نشین اردلان و زند و چند حکومت نیمه مستقل دیگر درون شاهنشاهی ایران باقی ماند. شاهزاده نشین های بابان، سوران،هکاری، بایزیدی، بختی، دژیک، جلالی و غیره همه ضمیمه خاک عثمانی شدند. هرچند که نادرشاه افشار به طور موقت بخشهایی از این شاهزاده نشین ها از جمله بابان و سوران را از دست عثمانی خارج کرد اما پس از مرگ او عثمانی دوباره این مناطق را تصرف کرد.
همزمان با جنگ جهانی اول و حمله عثمانی به اروپا برای تنبیه عثمانی جبهه شرقی به وسیله بریتانیا و فرانسه و روسیه علیه این کشور گشوده شد. در سال ١٩١۶ توافق سری سایکس-پیکو شکل گرفت که بر طبق ان بخشهای بزرگی از امپراطوری عثمانی از ان کشور جدا می شد و از جمله کردستان در سه منطقه نفوذ قرار می گرفت. بخشهایی شمالی و شمال شرقی کردستان به روسیه می رسید و بخشهای جنوبی و غربی ان در منطقه نوذ فرانسه قرار داشت و کرکوک و مناطق نفت خیز ان نیز به بریتانیا می رسید.
پس از شکست امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول دول پیروز و ازجمله بریتانیا ، فرانسه و روسیه برای تنبیه عثمانی معاهده سور را به عثمانی تحمیل کردند. بر پایه این معاهده که در سال ١٩٢٠ منعقد شد کشور مستقل کردستان باید درمناطق کردستانی ترکیه تشکیل می شد و یک سال پس از ان میبایست مناطق کردستانی عراق و سوریه امروزی نیز به انها می پیوست. این معاهده به تایید جامعه ملل انموقع که سازمان ملل نخستین بود رسید.
پس از معاهده سور خاورمیانه دچار تغییرات زیادی شد از جمله انکه در ترکیه جنبش ترکان جوان علیه خلافت عثمانی پدید امد و این جنبش ملی گرا به رهبری مصطفی کمال زیر بار معاهده سور نرفت و با جنگ و خونریزی و قتل عامهای گسترده ارمنیان و کردان و یونانیان بخشهایی از امپراطوری عثمانی از جمله بخشهایی از یونان و ارمنستان و کردستان را دوباره تصاحب کرد.
جنگهای ترکان جوان منجر به معاهده لوزان در سال ١٩٢٣ شد و براساس این معاهده کشور ترکیه کنونی با مرزهای کنونی اش شکل گرفت. بر أساس این معاهده بخش شمالی کردستان به ترکیه واگذار شد و بخش جنوبی ان تحت حمایت انگلیس و بخش غربی ان تحت حمایت فرانسه قرار گرفت.
نکته قابل توجه انست که نظر حقوقی پس از عقد معاهده جدید لوزان ابطال معاهده سور اعلان نشد و این از نظر حقوقی بدان مفهوم است که معاهده سور تا کنون معتبر است و از نظر حقوقی کشور کردستان در مناطق کردستانی ترکیه، عراق و سوریه باید تشکیل شود.
همچنین پس از معاهده سور ملک محمود برزنجی از خلاء قدرت إیجاد شده پس از فروپاشی عثمانی استفاده کرد و در سال ١٩٢٢ اعلان پادشاهی کردستان در سلیمانیه کرد. این پادشاهی حتا تا بعد از معاهده لوزان به مدت دو سال وجود داشت و بعد ها تحت فشار انگلیسی ها منحل شد.
اما در خود ترکیه نیز پس از معاهده لوزان کشتار و نسل کشی و پاکسازی نژادی کردان به دست کمالیست ها و پان ترکها اغاز شد. جنایات پان ترکها که خون کردان را به جوش أورده بود منجر به ان شد که از سال ١٩٢٧ تا ١٩٣٠ جمهوری کردی ارارات در کردستان ترکیه شکل بگیرد. این جمهوری با کشتارها و نسل کشی ها ی شدید بی رحمانه به دست پان ترکها سرکوب شد.
از حکومت های دیگر کردی جمهوری کردستان در مهاباد در ایران است که در سال ١٩۴۶ با استفاده از خلاء قدرتی که ناشی از اشغال ایران به دست شوروی و انگلیس بود تشکیل شد. باید به این نکته اشاره کرد که بنا به بند یک از اعلامیه تشکیل این جمهوری، این حکومتی خود مختار درون کشور ایران بوده است و برخلاف جمهوری کردی ارارات در ترکیه و یا پادشاهی کردستان در سلیمانیه حکومت مستقلی نبوده است و هیچگاه اعلان استقلال نکرده است.
از دیگر حکومت های خودمختار و فدرال، حکومت إقلیم کردستان در شمال عراق است که از سال ١٩٩٢ رسما تشکیل شده است و حدود بیست و پنج سال است که وجود دارد این حکومت در سال ٢٠٠٣ رفراندوم استقلال برگزار کرد و با رای بالای نود درصد از نظر حقوقی مستقل شد سپس با تشکیل عراق فدرال جدید و قانون أساسی جدید ان دوباره وارد اتحاد با عراق شد و حکومتی با اختیارات فراتر از حکومت فدرال و در حد کنفدرال یا دفاکتو مستقل إیجاد کرد. بر طبق قانون أساسی فدرال عراق باید تا سال ٢٠٠۵ در تمام مناطق کردستانی عراق که بسیار فراتر از إقلیم کردستان عراق هستند همه پرسی برای پیوستن به حکومت إقلیم کردستان شکل می گرفت اما عملا دولت عراق نه تنها این همه پرسی را برگزار نکرد بلکه بودجه هفده درصدی کردستان را هم قطع کرد و عملا دولت عراق قانون أساسی ان کشور را در ارتباط با کردستان نقض کرد.
یک فرصت مناسب که حمله داعش در سال ٢٠١۴ در اختیار حکومت إقلیم گذاشت ، پیشمرگه های کرد یا بازوهای نظامی حکومت إقلیم کردستان اکثر مناطق کردستانی از جمله منطقه نفت خیز کرکوک را از کنترل داعش خارج کرده و خود در اختیار گرفتند. طبیعتا فرصت طلایی به دست امده بود تا مطابق قانون أساسی عراق رفراندوم شکل بگیرد. از سویی دیگر دولت مرکزی عراق روز به روز با کمک سپاه پاسداران جمهوری إسلامی ایران قوی تر می شد و بیم ان بود که به زودی دوباره به مناطق کردستانی حمله کند. از اینرو مسعود بارزانی پیشدستی کرد و با یک اقدام به موقع در سپتامبر ٢٠١٧در اکثر مناطق کردستانی این رفراندوم را اجرا کرد و همزمان با رفراندوم إلحاق مناطق کردستانی به إقلیم کردستان رفراندوم استقلال را نیز دوباره بر گزار کرد. از نظر حقوق بین الملل و حق تعیین سرنوشت إقلیم کردستان عراق رسما مستقل شده بود بویژه انکه پارلمان کشور اروپایی استونی هم این حق را به رسمیت شناخت. بنابر حقوق بین الملل حتا اگر یک کشور استقلال کشوری را به رسمیت بشناسد ان کشور رسما مستقل است.
همچنین از سال ٢٠١۴ پس از جنگ داخلی سوریه ، در مناطق کردستانی ان حکومت سوسیالیستی کانتون های خلق را که حکومتی فدرال است شاهد هستیم. این حکومت خودمختار که به تازگی از جانب دولت سوریه به رسمیت شناخته شده است تا کنون اعلان استقلال نکرده است.
بنابر این بر پایه حقوق بین الملل در تاریخ معاصر ، کشور مستقل کردستان دست کم سه بار بر پایه معاهده سور و دو رفراندوم استقلال در إقلیم کردستان تشکیل شده است و در تاریخ معاصر دست کم سه حکومت دفاکتو مستقل کردی در پادشاهی کردستان، جمهوری کردی ارارات وحکومت إقلیم کردستان را شاهد هستیم.

دیدگاه امنیتی و ثبات خاورمیانه:

یکی از مسائلی که مغرضان و مخالفان استقلال إقلیم کردستان ذکر می کنند انست ، که استقلال کردستان سبب بی ثباتی در خاورمیانه می شود. خوب این تنها یک ادعاست و شواهد و قرائن عکس انرا نشان می دهد. کردستان عراق از زمان استقلال دفاکتو درنزدیک به بیست و پنج سال همواره مرکز ثبات نه تنها عراق که کل خاورمیانه بوده است ، جالب اینجاست که همه مسائل امنیتی و بی ثباتی هم از جانب حکومت های دیگر به کردان تحمیل شده است و نه برعکس . اخرین نمونه ان حمله سپاه قدس سپاه پاسداران جمهوری إسلامی ایران به فرماندهی قاسم سلیمانی و به همکاری حشد شعبی عراق و حزب الله لبنان و به فتوای خامنه أی به کرکوک و کشتار کودکان و زنان کرد در خرماتو است که اثبات می کند کردان دائما از جانب انان هدف حمله قرار می گیرند و نه برعکس. کردان در شمال عراق با ساختن یک حکومت سکولار و ازاد و محترم شناختن حقوق بشر و ازادی همه ادیان و احزاب سیاسی ثابت کردند که کردستان تنها نقطه أی است از خاورمیانه که تروریسم و بنیادگرایی إسلامی در ان رسوخ نکرده است. همچنین کردستان عراق ثابت کرده است که به پایگاهی برای استقلال طلبان کرد کشورهای همسایه نیز تبدیل نشده است و بلکه برعکس کشور های همسایه با فشار بر اقلیم کردستان باعث ان شده اند که این اقلیم کردان استقلال طلب انها را نیز مهار کند. مقامات إقلیم کردستان عراق و از جمله مسعود بارزانی رئیس جمهور إقلیم کردستان رسما گفته است که ما تنها برای کردان عراق تصمیم می گیریم و در مسائل دیگر کردان با حکومت های همسایه دخالت نمی کنیم.
بنابراین همانگونه که استقلال اذربایجان و ترکمنستان از شوروی سابق باعث استقلال اذربایجان و ترکمن صحرای ایران نشد ، استقلال کردستان از عراق نیز باعث جداشدن کردستان ایران نخواهد شد. اقتصاد اقلیم کردستان عراق نیز در مقایسه با بیشتر عراق و کشورهای اشوب زده خاورمیانه وضعیت بهتری دارد و شکوفاست.همچنین در جنگ با داعش نیز پیشمرگان زن و مرد کرد فداکاریهای بسیاری نشان داده اند و به ثبات خاورمیانه و جنگ با تروریسم کمک فراوان کرده اند. از اینرو کشور کردستان در شمال عراق مکانی برای ثبات و امنیت در خاورمیانه خواهد بود.

واکنشی مهمتر از خود رویداد:

بنابراین از تمامی دیدگاه ها استقلال کردستان عراق یک واقعیت و یک امر اجتناب ناپذیر و برای کشور ایران و حوزه تمدنی متشکل از کشورهای ایرانی پدیده ای نیک و فرخنده است. البته باید توجه داشت که واکنش به رویداد استقلال کردستان در شمال عراق از خود این رویداد مهمتر است و اگر از جانب همسایگان واکنشهای تعصب أمیزی نشان داده شود، مرزهای هوایی و زمینی اقلیم بسته شود، صادرات نفت ان متوقف شود و یا انگونه که مقامات جمهوری إسلامی از جمله قاسم سلیمانی نابخردانه دخالت کنند و حشد الشعبی را تحریک کنند که جنایات خرماتو و کرکوک را ادامه دهد می تواند به جنگ بزرگی ختم شود که در ان نه تنها کردستان عراق بلکه کردستان بزرگ مستقل تشکیل شود . تا کنون به جز ترکیه که بر خلاف گفته های تند رئیس جمهورش بسیار خردمندانه عمل کرده است واکنش کشورهای عراق و ایران و سوریه متعصبانه و به جرات خطرناک و ابلهانه بوده است و در صورت ادامه جنگ و حمله حشد الشعبی عراق و حزب الله لبنان و سپاه پاسداران جمهوری إسلامی ایران و ارتش عراق به إقلیم کردستان و مناطق کردستانی مسؤلیت چنین جنگی بردوش کسانی خواهد بود که پاسخ رفراندوم متمدنانه مردم

زجر کشیده کرد اقلیم کردستان عراق را با خونریزی می دهند و تخم کینه ای خواهد کاشت که سرانجام ان استقلال کردستان در کشورهای حمله کننده نیز خواهد بود بنابراین واکنش درست به این رویداد از خود این رویداد مهمتر است و نباید به جمهوری اسلامی اجازه داد که با شیعه بازی خود منافع بلند مدت ایران را نابود کند و تخم نفرت میان تیره های إیرانی بکارد.

چرا غرب و أمریکا و إسرائیل به کردستان خیانت کردند؟

مساله مهم دیگری که بسیاری را شگفت زده کرد خیانت أمریکا و إسرائیل و کشورهای غربی به إقلیم کردستان و مردمان کرد پس از رفراندوم استقلال است. البته کسانی که تاریخ را عمیقا می دانند ، اگاه هستند که این مساله چندین بار در تاریخ روی داده است اما دلیل انرا نمی دانند. همه به خوبی اگاهند که پادشاهی کردستان و پادشاه ان ملک محمود برزنجی با خیانت بریتانیا منحل و کنار گذاشته شد. همچنین همه به این مساله واقفند که رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه ، عبدالله اوجالان با همکاری موساد اسرائیل دستگیر و به ترکیه تحویل داده شد و به یاد می اورند که إسرائیل دستور شلیک مستقیم به تظاهر کنندگان کرد در اطراف سفارتش را پس از این واقعه داد و چندین نفر را کشت. همه از سکوت رسانه های غربی در نسل کشی و جنوساید بیش از پنج هزارنفر از کردان در حلبچه و پاکسازی نژادی بیش ازصد و نود هزار نفر انها در عملیات انفال اگاهند اما باز دلیل انرا متوجه نمی شوند. در این أواخر همه اگاهند که اگر أمریکا دست سپاه پاسداران و نیروهای وابسته به انها از جمله حشد شعبی را در حمله به کرکوک باز نگذاشته بود، تنها یک هشدار هوایی أمریکا به نیروهای سپاه و حشد شعبی و عراقی کافی بود تا جلوی سقوط کرکوک و خانقین و شنگال را بگیرد و نسل کشی ها و کودک کشی ها و تجاوز دست جمعی شیعیان حشد شعبی را به زنان کرد در شنگال و خرماتو شاهد نباشیم، اما أمریکا چنین نکرد حتا اجازه استفاده از تانکهای ابراهامز و سلاح أمریکا یی را به نیروهای سپاه پاسداران داد، همان نیرویی که به ظاهر تحریمش کرده است .از همه مضحک تر حمایت لفظی إسرائیل از کردستان بود، این حمایت به جز انکه به یک خوراک تبلیغاتی علیه شخصیت های ملی کرد چون مسعود بارزانی تبدیل شد و کاریزمای او را شکست، عملا هیچ سودی برای کردان نداشت و یا د اور این مثل بود که دو صد گفته چون نیم کردار نیست. إسرائیلی که در عرض شش روز ارتش های همه کشورهای متحد عربی را درهم شکست می توانست با ارسال سلاح سنگین و فرستادن هواپیما های جنگی و حمایت اطلاعاتی جلوی سقوط کرکوک را بگیرد و ضامن استقلال کردستان شود و این استقلال را به رسمیت بشناسد اما إسرائیل نیز چنین نکرد. برخلاف انچه که گروهی کردستیز و یهود ستیز می گویند إسرائیلی که نزدیک هفتاد سال است با چند میلیون فلسطینی مشکل دارد، عاقل تر از ان است که طرح نیل تا فرات را که بیش از صد میلیون عرب در منطقه ان زندگی می کنند را به اجرا بگذارد و هیچ نیازی هم به متحد منطقه أی مانند کردستان نزدیک مرزهای ایران ندارد چون إسرائیل این متحد را که کشور اذربایجان است ده ها سال است که دارد. کشورهای غربی و اتحادیه اروپا و سازمان ملل نیز که بلافاصله پس از رفراندوم یک جانبه استقلال کوزوو از صربستان این کشور کوچک کم جمعیت را به رسمیت شناختند نشان دادند که عملا استاندارد های دو گانه دارند و به سرنوشت چهل تا پنجاه میلیون کرد در خاورمیانه بی اعتنا هستند. حال باید این پرسش را مطرح کرد که چرا جامعه جهانی به کردان قهرمان مبارزه با تروریسم داعش خیانت کرد؟

هرچند که دلائل اشکار و پنهان زیادی برای چنین رفتاری از طرف کشورهای غربی وجود دارد اما می توان به برخی از مهمترین انها در زیر اشاره کرد.

الف) دلایل تاریخی:همانگونه که ترکیه به سبب حمله به اروپا در زمان عثمانی و دشمنی تاریخی با اروپا ، با همه إصلاحات و پیشرفتی که در دهه های أخیر داشت هیچگاه به عضویت اتحادیه اروپا پذیرفته نشد ، همانگونه که کشور ایران هنوز در حال پس دادن تا وان جنگهای ایران و روم چه در هالیوود و چه در کاخ سفید است، کردان نیز به خاطر نقشی که در جنگهای صلیبی علیه غرب داشتند همچنان از جانب غرب تنبیه می شوند. از یاد نمی بریم که صلاح الدین أیوبی پادشاه کرد و مؤسس سلسله ایوبیان شکست های فراوانی را به جنگجویان صلیبی وارد کرد بویژه انکه ریچارد شیر دل پادشاه انگلستان را شکست داد و أورشلیم را تصرف کرد.

ب) دلایل تمدنی: برخلاف نظر اکثر اندیشمند نماهای خاورمیانه أی و از جمله ایرانی، تفکر سیاسی غرب تفکری تمدنی است. هر چند که این تفکر همواره بصورت سری در میان اندیشمندان غربی وجود داشته است اما از سال ١٩٩۵ میلادی و با انتشار کتاب برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون این نظریه که تا به امروز در سیاست جهانی مطرح است، أساس جهانبینی غربی را تشکیل می دهد. بر أساس دید تمدنی پدید امدن کشورهای إیرانی تبار در خاورمیانه ، تمدن إیرانی را قدرتمند خواهد کرد و این یک تهدید بالقوه بلند مدت برای تمدن سامی در خاورمیانه و بویژه إسرائیل است. با چنین دیدی است که متوجه می شویم چرا پس از رفراندوم إقلیم کردستان ، إسرائیل چنین رفتاری داشت و عملا جز بازی با واژگان کار دیگری نکرد.

پ) دلایل سیاسی و استراتژیک : کرد خوب از نظر کشورهای غربی کردی است که برای انها بجنگد نه انکه برای منافع خودش نبرد کند. تا موقعی که کردان علیه داعش می جنگند کردان خوب و قهرمان و متحد غربند اما هرگاه که کمی هم به فکر خودشان می افتند به سرعت به انها خیانت می شود. چنین سیاستی را حکومت های ایران و عثمانی نیز درباره کردان همواره به کار برده اند. هنگامی که لشکر کردی حمیدیه عثمانی به دروازه های وین در اتریش رسید ، برای عثمانیان کردان قهرمان و برادر بودند ولی همین کردان وقتی که حقوق ابتدائی خود را مطالبه کردند خائن شدند. در ایران نیز متاسفانه جمود فکری به اندازه أی است که مانند چهارصد سال پیش گمان می برند که کردان چند هزار مرزدار غیورند و اگر به انها بگویید که ده تا پانزده میلیون کرد إیرانی که همه سر مرز نایستاده اند تنها ابرو بالا می اندازند. هرچند که پیش تر گفته شد مساله کرد در ایران با کشورهای دیگر تفاوت دارد اما دید غالب همچنان غلط است.
کشورهای غربی نیز خواهان إقلیم کردستان مستقل و قدرتمند نیستند، برای همین نیز به سپاه پاسداران چراغ سبز نشان دادند تا مناطق نفت خیز کرکوک را از کردستان جدا کند. انها به خوبی میدانند که بدون درامد نفت کرکوک، إربیل و سلیمانیه وابستگی مالی شدیدی به غرب پیدا خواهند کرد و درواقع پیاده نظام انها خواهند شد و مجبور هستند برای دریافت کمک مالی هر انچه که انها می گویند انجام دهند و این دلیل اصلی اشغال کرکوک بود.

در پایان باید گفت که کردستان مستقل در کشورهای ترکیه و سوریه و عراق در نهایت شکل خواهد گرفت و این یک واقعیت اجتناب ناپذیر تاریخی است با همه فراز و نشیبی که در این راه پیش می اید. اما جامعه جهانی مایل است تا انجا که ممکن است بر پایه تحلیل جامعی که در این مقاله عرضه شد جلوی انرا بگیرد و یا این پروسه را به عقب بیندازد. در اینجاست که ما متوجه این سخن مسعود بارزانی می شویم که قبل از رفراندوم گفت أمریکا ده ها سال است که کردان را بازی می دهد که هنوز زمان مناسب برای استقلال پیش نیامده است، جامعه جهانی نود و هفت سال است از زمان معاهده سور به کردان قول کشور مستقل خود را می دهد، پس زمان مناسب کی فرا خواهد رسید؟

Hello World!